عصرایران؛ مصطفی داننده- همین چند سال پیش بود که هرجا نام عربستان به میان میآمد، همه جهان از جمال خاشقچی حرف میزدند. خبرنگاری که در سفارت عربستان در ترکیه، قطعه قطعه شد که گویی اصلا وجود نداشت.
همان عربستان حالا به لطف توپ گرد و چمن سبز فوتبال توانسته، نگاهها را نسبت به خود تغییر دهد. سران سعودی به این نتیجه رسیدند که با استفاده از چهرههای شاخصی مثل رونالدو و برگزاری مسابقاتی مثل سوپر جام اسپانیا و ایتالیا در عربستان، میتوانند از خود یک کشور متفاوت در قلب خاورمیانه بسازند.
حضور رونالدو که قطعا جزء 5 فوتبالیست برتر تاریخ است، این پیام را به جهان مخابره میکند که عربستان جای خوبی برای زندگی است، درست مثل آمریکا یا اروپا.
آنها برای تکمیل این پروژه به دنبال آوردن بازیکنهای بزرگ فوتبال به کشور خود هستند. کاری که آمریکا، قطر و ژاپن قبل از این انجام دادهاند. آنها برای اعتبار به فوتبال کشورشان این کار را کردند و عربستان برای پاک کردن گذشته سیاهش.
این رفتار را با رفتاری که ایران در قبال حوزههایی که میتوانست نگاه جهان را نسبت به ایران تغییر دهد، مقایسه کنید. طی سالهای گذشته رسانههای جهان به ویژه آمریکایی در تلاش بودند تا ایران را یک کشور عقبافتاده نشان دهند که همچنان در عهد عتیق زندگی میکند. اما سینما، ورزش و به ویژه فوتبال توانست تا حدودی این نگاه را تغییر دهد.
فردی مثل اصغر فرهادی با ساخت فیلمهایی که بیانگر زندگی طبقه متوسط ایران بود، توانست نشان دهد ایران دچار یک تحول بزرگ شده است. جهان به واسطه فیلمهای او ایران را دیدند. در شهرها قدم زدند و متوجه شدند مردم ایران شتر سوار نمیشوند.
در ایران اما با او چه کردیم؟ سریع برچسب سیاهنمایی به آثار او زده شد. و جریانی به اسم انقلابیگری تلاش کرد تا افرادی مثل فرهادی، مسیر دیگری را برای فیلم سازی طی کند.
ایران میتوانست بدون خرج کردن میلیونها دلار، به راحتی خود را به جهان معرفی و نشان دهد کشوری متفاوت در قلب خاورمیانه است.
جریانی در کشور اما سعی میکند به همه کسانی که میتوانند این نقش را بازی کنند و چهره متفاوتی از ایران معرفی کند، راه خروج را نشان دهد.
فاصله اجتماعی امروز ایران از زمانی شروع شد که این نحله سیاسی وارد قدرت شد و تلاش کرد همه کسانی را که مثل او فکر نمیکند از صحنه حذف کند.
کافی است صداوسیمای 10 یا 20 سال پیش را با امروز مقایسه کنید. همین سینما را ببیند، دیگر خبری از امثال بهرام بیضایی نیست. آنها مدام دم از مذاکره نکردن، بستن تنگه هرمز و حذف چهرههای تاثیرگذار میزنند و در تلاش هستند راه گفتوگو در کشور را ببندند.
نامه تازه رئیس صداوسیما درباره فیلتر کردن فیلیمو را ببیند. فیلیمویی که توانسته است در این مدت برای خود مخاطبی دست و پا کند و طبق نظرسنجیهای انجام شده حتی جای ماهواره دیدن را هم گرفته است. راه حل این آقایان برای حل مشکلات تنها فیلتر کردن و ندیدن است.
آنگونه که از شواهد پیداست، دیدن موفقیت دیگران برای امثال صداوسیما سخت است. آنها فقط سنگ خود را به سینه میزنند و دوست ندارند موفقیت دیگران را ببیند.
کدام سازمان را در جهان سراغ دارید که به همین راحتی چوب حراج به سرمایههای خود بزند و بعد به دنبال تخریب دیگران باشد. رئیس صداوسیما مینویسد هنرمندان به جای صداوسیما در فیلیمو بازی میکنند. جبلی به همین سادگی به ناکارآمدی خود اعتراف کرده است و مینویسد که در مقابل فیلیمو ناتوان هستیم.
ناتوانی در رقابت را با حذف دیگری میخواهند جبران کنند.
نه تنها تلاش نمیکنند چهره ایران در خارج از مرزها را اصلاح کنند بلکه خواسته یا ناخواسته در تلاشاند تا سیمای کشور در نگاه مردم را هم نازیبا کنند.